مصاحبه با دکتر قربان نیا

آذر 2, 1400
537 بازدید

– آقاي دكتر قربان نيا از نظر حضرتعالي به عنوان استاد دانشگاه و صاحب نظر در زمينه حقوق بشر دوستانه   وجوه اشتراك و افتراق حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه چيست؟ آقاي قربان نيا: حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه دو شاخه پر اهميت حقوق بين الملل به شمار مي روند هر دو نظام […]

– آقاي دكتر قربان نيا از نظر حضرتعالي به عنوان استاد دانشگاه و صاحب نظر در زمينه حقوق بشر دوستانه

 

وجوه اشتراك و افتراق حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه چيست؟

آقاي قربان نيا: حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه دو شاخه پر اهميت حقوق بين الملل به شمار مي روند هر دو نظام به موازات هم دوره اي از اهميت بي سابقه و توسعه سريع را تجربه مي كنند اين دو نظام داراي وجوه مشترك بسياري هستند اما نه مي توان آن دو را يكي پنداشت و نه مي توان يكي را جزء ديگري دانست . اين دو نظام مكمل يكديگرند نه رقيب هم . به اعتقاد بنده وجوه اشتراك دو نظام بسيار زياد و جهات افتراق بسيار اندك است وقتي مواردي كه تفاوت بين دو نظام تلقي مي شود امروز تفاوت به حساب نمي آيند به نظر بنده كه به تفصيل در كتابهايي كه زير چاپ است آن را مبرهن و مدلل كرده ام اصل عام احترام به كرامت انساني را بايد اساس و فلسفه وجودي هر دو نظام دانست . حقوق بنيادين انسانها كه رعايت آنها در همه حال و در هر زمان و مكان اعم از صلح و جنگ ضروري است ، بر اصل بنيادين كرامت ذاتي ، زوال ناپذير و مطلق موجود بشري استوار است .

همچنين مي توان دسته اي از حقوق بشر و حق هاي مقرره به قواعد بشردوستانه را روايتي از حقوق طبيعي دانست كه به طور يكسان در زمان صلح و جنگ لازم الرعايه اند و مرهون خواست و اراده دولت ها نيستند .

فارغ از اشتراك در مبنا، در هدف نيز بين اين دو نظام وحدت جالب توجهي را شاهديم . محور معاهدات دو نظام حمايتي بودن آنهاست. هدف اصلي اين معاهدات و قواعد مندرج در آنها حمايت از انسانهاست. حمايت از انسان را بايد اصلي راهنما در دو نظام تلقي كرد. در پرتو همين اصل راهنماست كه اعمال مقارن دو نظام قابل درك است . توجه به همين اصل راهنماست كه تفاوت كلاسيك ميان حقوق بشر و حقوق بشردستانه داير بر اينكه حقوق بشر در زمان صلح و حقوق بشر دوستانه در زمان جنگ لازم الاجراست طرد مي گردد. پر واضح است كه قواعد بشردوستانه در زمان جنگ مجراست اما امروز اين سخن پذيرفتني نيست كه حقوق بشر تنها در زمان صلح اجرا مي شود و در زمان جنگ از اجرا باز مي ماند. چنين نيست. دسته مهمي از حقوق بشر كه بنيادين اند و در زمره حق هاي غير قابل تعليق قرار دارند، حتي در زمان جنگ با ديگر وضعيت هاي اضطراري بايد به اجرا درآيند. هرچند از حيث ماهيت قواعد و چارچوب هنجاري، ادعاي تفاوت بين دو نظام شده است ، اما به اعتقاد ما با تفسير درست با توجه به تحولات در حقوق بشردوستانه نوين از اين دو حيث نيز مي توان آن دو نظام را مشترك دانست كه به جهت فني و تخصصي بودن بحث از طرح آنها خودداري مي كنم. بر اين نكته تاكيد مي كنم كه اين تفاوت كلاسيك كه بين دو نظام طرح شده كه يكي را تنها در زمان صلح و ديگري را در زمان جنگ لازم الرعايه مي داند و مع الاسف هنوز در نوشته هاي بسياري ملاحظه مي شود ، كاملا نادرست است . هم در اسناد ، هم در عملكرد، هم در آراء قضائي و هم در دكترين و انديشه هاي حقوقدانان اين تفاوت مردود شمرده شده است . نظام تعليق كه در ماده چهار ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي آمده است و حقهايي را غير قابل تعليق دانسته است و اين يعني قابليت اجراي هم زمان حقوق بشردوستانه و پاره اي از حقوق بشر در زمان جنگ . ديوان بين المللي هم در راي مشورتي ديوار حائل و هم در راي ترافعي كنگو- اوگاندا بر اين مساله تاكيد نمود. برخي از نويسندگان وصف عدم تقابل و عدم امكان تعليق معاهده در نتيجه مقابله به مثل را خاص معاهدات حقوق بشردوستانه دانسته اند كه به اعتقاد ما هم اين صحيح نيست . به هر روي در اين گفتگوي كوتاه امكان طرح عميق همه مباحث نيست.

۲- نسبت ميان دين و حقوق بشر دوستانه را چگونه مي توان ارزيابي و آيا اسلام و حقوق بشردوستانه در مباني و مسائل ، همسو و هم نظرند و يا اگر احيانا تعارضي باشد تعارضي اساسي و مبنايي يا اختلافي در جزئيات و ناشي از نگاه ها و برداشتهاست ؟

آقاي قربان نيا: اگر چه گفتم حقوق بشر و حقوق بشردوستانه از مبناي مشترك برخوردارند اما در اين نكته كمتر مي توان ترديد كرد كه حقوق بشردوستانه از مبناي ديگري برخوردار است كه به ميزاني كه آن مبنا در حقوق بشردوستانه مورد توجه است در حقوق بشر مورد عنايت نيست و آن اخلاق نوع دوستانه است واز همين روست كه تعارض ميان دين و حقوق بشر دوستانه بسيار اندك است . در مبنا، هدف و اصول اساسي حاكم بر حقوق بشر دوستانه از منظر دين و نظام بين الملل تفاوت چنداني به چشم نمي خورد . در اصل تفكيك و تمايز ، تناسب ، تحديد تسليحات ، ضرورت رفتار انساني با اسيران ، عدم جواز اجبار اسير به افشاء اسرار ، ضرورت آزاد سازي اسيران و شايد مهمتر از همه اصل يا قاعده مارتنز اگر نگوييم اسلام پيشتاز است اقلا تفاوتي بين دين و حقوق بشر دوستانه نيست . به نظر ما عمده قواعد بشردوستانه جنگ جنبه اخلاقي دارند و اين دستورات و آموزه هاي اخلاقي چيزي است كه بشر امروز در پرتو هدايت هاديان ، مربيان و در راس آنها انبيا و اولياي الهي بدان دست يافته و بدين مرتبه رسيده است كه خود به زشتي جنگ و حسن صلح و آرامش پي ببرد ، جنگ را مردود و ممنوع بشمارد و براي كاهش قربانيان منازعات مسلحانه تدابيري بينديشد. بي گمان تاثر حقوق بشردوستانه از اصول انسانيت، اخلاق، فتوت و جوانمردي كم نظير است . كسي نمي تواند نقش دين را در بسط و توسعه منزلت انساني ، اخلاق و اصول آن خاصه فتوت جوانمردي انكار كند.

پر واضح است كه اسلام و بخش شريعت آن داراي مبنا ، منبع، منهج، متدلوژي است و مسائل خود را دارد اما مي توان دريافت وحي الهي و سنت پيامبر خدا (ص) و حضرت امير(ع) رفتار توأم با عدالت ، انصاف ، اخلاق، فتوت و جوانمردي را لازم دانسته است .اين نكته را نبايد از ياد برد كه برخي از نويسندگان غير مسلمان هم بر تأثر حقوق بشردوستانه نوين از آموزه هاي اسلامي تاكيد كرده اند. مثلا گفته شده است كه گروسيوس كه ملقب است به پدر حقوق بين المللي، در قرن ۱۷ ميلادي در شهر آستانه تركيه كه كتابخانه آن مشحون از كتابهاي اسلامي است تبعيد بود. گروسيوس در نوشتن كتاب مهم جنگ و صلح خود از آن كتابها به ويژه سِيَر شيباني كه مباحث حقوق بشر دوستانه را در خود دارد استفاده نموده است. تاكيد مي كنم بر خلاف حقوق بشر ، ميزان تعارض دين و حقوق بشردوستانه بسيار ناچيز است كه به نظر مي رسد باز پژوهشي و توجه به اصل عدالت و مصلحت نيز عنايت به مقاصد و تفسير دقيق آموزه هاي ديني آن تهافت ها را هم به حداقل ممكن برساند. ولي در حقوق بشر مواردي وجود دارد كه باعث پررنگ شدن تعارض ها شده است. اقلا در چهار حوزه مهم ميان دين و حقوق بشر تعارض است كه رفع اين تعارضات چندان آسان نيست: آزاديها، حقوق زنان، حقوق اقليت ها، و مجازات هاي اسلامي. اگر چه در پاره اي از حوزه هاي حقوق بشر مثل حقوق كودك و نيز حقوق اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ميزان اختلاف كمتر از چهار حوزه اي است كه اشاره كردم.

۳- با توجه به منازعات و بحرانهاي گسترده و رو به تزايد سالهاي اخير در سطح بين المللي و تعاريف جديد بعضي قدرتها از برخي مفاهيم حقوقي چالشهاي فراروي حقوق بشردوستانه را چگونه مي بينيد؟

آقاي قربان نيا: مع الاسف در ميان انديشمندان اعم از مسلمان و غير مسلمان شخصيت هاي پرنفوذي هستند كه نقش مباحث بنيادين نظري را در حوزه حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه كم مي انگارند. به اين دسته از متفكران «كاركردگرا » مي گويند. پاره اي از كاركردگرايان همچون «رورتي» اساسا بحثهاي مبنايي را در حوزه حقوق بشر انحرافي تلقي مي كنند. آنان بر اين نظرند كه حقوق انسانها كمتر مرهون نفوذ تاثير نظريه پردازان و قيلسوفان حقوق است. به نظر ما پرداختن به بنيان حقوق و حق ها ضرورتي انكار ناپذير است . توسعه و يا احيانا تغيير حقوق بشردوستانه و نيز حقوق بشر بايد با تكيه بر مباني صورت گيرد. چنانكه تفسير قواعد نيز نمي تواند و نبايد بدون عنايت به مباني و ماهيت قواعد حقوق بشر و حقوق بشردوستانه صورت گيرد. متاسفانه يكي از مشكلات در حوزه حقوق به طور عام و حقوق بشر دوستانه به طور خاص نقشي است كه غيرحقوقدانان در توسعه ، تحول و تغيير آن بازي مي كنند . بنده فكر ميكنم هر چه نقش قدرتها در تغيير مفاهيم حقوق گسترش يابد نا اميدي بشر در تحقق عدالت و اخلاق هم بيشتر مي شود . وقتي به مبنا و ماهيت و هدف حقوق بشر و حقوق بشردوستانه توجه شود دولتي بر طبل نظريه اين يا آن نمي كوبد و حقوق بشر را در زمان جنگ مطلقا غير قابل اجرا تلقي نمي كند . اگر كسي به مبنا ،ماهيت و هدف توجه كند چطور مي تواند قواعد را طوري تفسير كند كه مردم منطقه اي نه بهره مند از حقوق بشر باشند و نه متمتع از حقوق بشر دوستانه. تفسيرهاي آشكارا سست تحت تاثير سياست صورت مي گيرد . تصور ميكنم براي مقابله با چالشها بايد به نقش حكيمان ، فيلسوفان حقوق، حقوقدانان، قضات ديوان و ساير انديشمندان خيرخواه بشر بيش از قدرتها و دست اندركاران سياست توجه كرد .

۴- ظرفيت حقوق بشر دوستانه و اسلام را براي تعاملي موثر و پايدار چگونه مي بينيد و آيا اين تعامل مي تواند در آينده منجر به تغيير و توسعه در برخي تعاريف و مفاهيم و بالمئال تكامل حقوق بشردوستانه گردد؟

اسلام يك دين كامل و جامع است . قواعد شريعت علي الاصول بايد بتواند دنيا و آخرت مردم را در هر زمان و مكان تامين كند و انسانها را به سعادت برساند. پايه اسلام عدالت است . عدالت جزء اصول مذهب اماميه است . اسلام دين تعامل با ساير مكتبها ، اديان و مذاهب است . در پرتو اين گفتگو و تعامل شاهد شكوفايي و نو آوري در حوزه هاي مختلف خواهيم بود . در پرتو همين گفتگو حيات مسالمت آميز و عادلانه و اخلاقي امكان تحقق مي يابد . همانطور كه گفته شد موارد اشتراك قواعد اسلامي جنگ و حقوق بشردوستانه مدرن بسيار فراوان است ، يا بايد به توارد قائل شويم يا بگوييم حقوق بشردوستانه در توسعه و تحول از حقوق اسلام بهره گرفته است چه آنكه عكس آن معقول نيست و البته اين هم نقطه قوتي است براي حقوق بشردوستانه. انديشه، زمان و مكان و مرز نمي شناسد، متعلق به انسانهاست و در هر كجاست به بشر تعلق دارد. انديشه هاي ناب اسلامي كه به سعادت رساننده بشر است بايد مورد توجه قرار گيرد . طبعا مسلمانان و انديشمندان و مستنبطان احكام اسلامي نيز در استنباط احكام عالي اسلامي به انديشه هاي جديد ، مباني معرفت شناختي و عرف جديد در ميان عقلا توجه مي كنند . با تمسك به اصل عدالت ، مصلحت ، اصول اخلاقي و باتوجه به مقاصد دين و نيز عنايت به عنصر زمان و مكان به استنباط احكام همت مي گمارند.

برچسب ها دکتر قربان نیامصاحبه با دکتر قربان نیا