مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید مصطفی میر محمدی (قسمت دوم)

آذر 2, 1400
483 بازدید

ادامه قسمت اول: اين اصل به چه عنوانی در فقه ما وجود دارد؟ دقيقا به همين عنوان نيامده اما مفهوم آن هست. مثلاً ما در فقه به طور گسترده اين مسئله را داريم که آيا می‌توان از سم در جنگ استفاده كرد؟ يا منجنيق را (كه كار تانك و خمپاره امروز را انجام مي دهد) […]

ادامه قسمت اول:

اين اصل به چه عنوانی در فقه ما وجود دارد؟
دقيقا به همين عنوان نيامده اما مفهوم آن هست. مثلاً ما در فقه به طور گسترده اين مسئله را داريم که آيا می‌توان از سم در جنگ استفاده كرد؟ يا منجنيق را (كه كار تانك و خمپاره امروز را انجام مي دهد) به كار برد؟ يا بخشي از مناطق جنگي را آتش زد؟ اين مسايل عبارت اخري همان محدود كردن روش و سلاح است. در كاربرد سم (سلاح شيميايی) کسانی آسيب می‌بينند که در جنگ شرکت ندارند و به همين دليل در اسلام ممنوع است. در پاره اي از متون آمده دليل منع آن است که چه بسا مسلمانانی که در طرف دشمن هستند آسيب ‌ببينند. و اين يعني ممنوعيت كاربرد كوركورانه سلاح. از علي (ع) نقل شده كه شخص پيامبر(ص) كاربرد سم را ممنوع كرد. « نهي رسول الله ان يلقي السم في بلاد المشركين » يعني از عصر پيامبر و در قرن هفتم ميلادي كاربرد سم در جنگ ممنوع شد. اين در حالي است كه در حقوق بين الملل نخستين بار در سال ۱۸۹۹ممنوعيت كاربرد گازهاي خفه كننده در قالب يك اعلاميه مطرح است و از سال ۱۹۲۵ در قالب يك معاهده كاربرد سلاح شيمايي ممنوع مي گردد. اين مطلب که پيامبر(ص) استفاده از سم را ممنوع كرد يعني محدويت در كاربرد سلاح. و اينكه فقها فرمودند دليل منع آسيب رسيدن به غير نظاميان است يعني همان لزوم تفكيك بين رزمنده و غير رزمنده. افزون بر آن جنگ در اسلام هم محدوديت زمانی دارد و هم محدوديت مکانی. جنگ در ماه‌های حرام ممنوع است و از نظر فقيهان شيعه مثل علامه حلی و صاحب جواهر اين محدوديت همچنان باقي است. بر خلاف ديدگاهي از اهل سنت كه معتقد است محدوديت چهار ماه نسخ شده است، علامه حلي در تذکرة الفقها مي گويد از نظر فقيهان شيعه آغاز به جنگ در ماه‌های حرام همچنان باقي است.
آغاز به جنگ در اسلام تجويز نشده است تا نشان می‌دهد اسلام هرگز دنبال جنگ نبوده است. اسلام آيينی است با مضامين اخلاقی و معنوی. جنگ را با اخلاق و معنويت سر سازگاری نيست. تا دشمن با مسلمانان سر جنگ نداشته باشد مسلمانان نيز سر جنگ ندارند. امّا محدوديت مکانی يعنی جنگ در اماکن عبادی ممنوع است. امروز هم معابد و اماکن مذهبی در حقوق بشردوستانه حمايت شده است و اسناد و کنوانسيونهاي خاص در اين باره وجود دارد. قرآن خطاب به مسلمانان می‌فرمايد «و لاتقاتلوهم عندالمسجد الحرام» به نظر مفسران منظور محدوده حرم مکّه است با حدود تعريف شده خود و نه فقط مسجد الحرام. بنابراين ما محدوديت مکانی هم داريم.

آيا محدوديت‌های زمانی در حقوق بشردوستانه بين‌المللی داريم يا نه؟
در پاسخ بايد بين حقوق بشردوستانه و حقوق مخاصمات تفصيل قايل شد. در حقوق بشر دوستانه به مفهوم خاص آن، يعني حقوق حمايت از انسان در يك مخاصمه فعال، موردي سراغ ندارم كه گوياي محدوديت زماني باشد. البته در يك دوره اي ميان انگلستان و فرانسه موافقت شد تا در پاسخ خاص مقابله به مثل مهلت چهار هفته اي در نظر گيرند كه اين مدت بعدها در كنوانسيونهاي بين المللي هم منظور نشد. اما از نقطه نظر حقوق مخاصمات اكنون اصل بر ممنوعيت جنگ در همه زمانها است. از ياد نبريم پيش از ۱۹۲۸ ميلادي توسل به جنگ مجاز و يك حق دانسته مي شد كه پس از پيمان معروف بريان كلوگ در اين سال به تدريج جنگ ممنوع و فقط دفاع مجاز است.
در حقوق بشر دوستانه محدوديت در روش و سلاح جنگي آمده است ولي محدوديت زماني نيامده است اين در حالي است كه در نگاه اسلامي حقوق بشر دوستانه در طول سال چهار ماه جنگ ممنوع است و در شبانه روز نيز، حملات شبانه مكروه و ناپسند دانسته شد. اين دو محدوديت زماني نشان مي دهد مقصد فقه جلوگيري و كاستن از آلام جنگ و غافلگيري هاي غير انساني است. حقوق بشر دوستانه هنوز تا بدانجا توسعه نيافته است كه ايامي از سال يا ساعاتي از شبانه روز را براي درگيري ممنوع كند.

سپر انسانی چه جايگاهی در اسلام و حقوق بشردوستانه دارد؟
بحث تترّس در فقه ما همان سپر انساني است. گاهي افرادی را که در جنگ نياز به حمايت دارند از جمله کودکان و زنان و پيران سپر قرار مي دهند گاهي هم از افرادی که به نظر طرف مقابل براي دشمن محترم هستند به عنوان سپر استفاده مي شوند. فرض کنيد کشوري غيراسلامی در جنگ مسلمانان را سپر قرار می‌دهد. اينجا بحث از تترّس است. در اين‌ که تترّس در حقوق بشردوستانه امروز و حقوق اسلام چه جايگاهی دارد به بحث و بررسي مفصلّی نياز دارد زيرا اين مسئله در نظر فقيهان مسلمان محل اختلاف است. ولي به عنوان يك قاعده هدف قراردادن سپر ممنوع است مگر ضرورت نظامي ايجاب نمايد. منظور از ضرورت اين است که واقعاً درگيري به درجه‌ای برسد که امر داير بين شکست و پيروزی باشد. اما در حقوق بشردوستانه كنوني سپر قرار دادن افراد تحت حمايت و غيرنظاميان ممنوع است.

نظر فقهای اسلامی در مورد تترّس چيست؟
محدوديت كلي تترس همان ضرورت نظامي است. و چنانكه عرض كردم افرادي كه سپر قرار مي گيرند و نيز نوع مخاصمه ممكن است حكم مسئله را تغيير دهد. نمي توان يك حكم را در همه موارد تترس جاري دانست. اين اختلاف در نزد فقيهان بوده و در نزد حقوقدانان بين الملل هم هنوز هست كه آيا در جنگ در واقع ميان دو ملت است و دو دولت به نمايندگي از ملتهاي خود با يکديگر درگيرند يا فقط نظاميان دو كشور با هم درگير مي شوند. در ديدگاه نخست وقتی افراد نامعينی از يک دولت طرف حمله قرار گيرند دولت ديگر هم حق خود می‌داند افراد نامعينی را از طرف مقابل هدف قرار دهد. ولي به عنوان يک اصل نمی‌توان غيرنظاميان را هدف قرار داد مگر واقعا براي قطع تجاوز دشمن ضرورت يابد.

آيا افراد فقط به غيرنظامی و نظامی تقسيم می‌شوند يا تقسيم‌بندی ديگری هم دارند؟
در علم منطق گويند تقسيم بايد داراي فايده باشد. افراد در فقه اسلام تقسيمات گوناگوني دارند. در روابط خارجي افراد از طريق دو عنصر ايمان و يا امان با دولت اسلامي مرتبط مي شوند. ايمان مربوط به مسلمانان است و امان به غير مسلمانان. غير مسلمان گاه كافر كتابي است و گاه غيركتابي. تمايز ميان افراد بر اساس مذهب در حقوق بشردوستانه جايي ندارد. حتي در ميان فقيهان مسلمان نيز اين بحث كه كفر مي تواند مجوزي براي برخوردهاي خشونت آميز در جنگ باشد محل اختلاف است. در نظر فقيهان شيعه چون علامه حلي، كفر (غير مسلمان بودن) مبنايي براي خشونت (به تعبير فقهي آن نكاية و مغايظة الكفار) در از بين بردن اموال و افراد غيرنظامي دشمن نيست. بلكه ملاك حضور و سهم افراد در جنگ و يا عدم حضور آنان است. بگذريم از اينكه كفر و ايمان در حوزه مخاصمات و حق بر جنگ مجال طرح دارد و نه حق در جنگ. بنابر اين افراد در حوزه جنگ و جهاد به كساني كه قادر به جنگ هستند و قادر به جنگ نيستند تقسيم مي شوند و اين تقسيم در بسياري از موارد سودمند است. از اين طريق كودكان، زنان، پيران، روحانيان و كشاورزان و… تحت حمايت قرار مي گيرند.
من بر می‌گردم به همان مطلبی که در ابتدای صحبت عرض کردم ما فروعات را و مسائل جزيی را به اصولی که داريم بر می‌گردانيم. زندگي بشر در همه عرصه ها تحول مي پذيرد و روش و شكلي نو مي گيرد. نبردهاي تن به تن گذشته جاي خود را به صنعت و كامپيوتر داد. در واقع جنگ‌های كنوني بيشتر الکترونيکی است. اين تنوع، الان حتي اصل تفكيك را به چالش كشانده است. اگر اصل تفكيك امروز به دليل تنوع در سلاح همانند گذشته نمي تواند رعايت شود ولي اصل اخلاق، انسانيت و وجدان عمومي تعطيل بردار نيست.
چون همايش شما در باره حقوق بشردوستانه از ديدگاه اهل بيت است بي مناسبت نيست در تكميل اين بخش از مطالب به يك حادثه مشهور تاريخي اشاره شود. مي دانيم در جنگ احزاب همه گروه‌های مخالف پيامبر(ص) همداستان شدند تا اسلام را از بين ببرند. در اين جنگ نبرد ميان امام علی (ع) و جنگجوی عرب به نام عمروبن عبدود معروف است. پيامبر (ص) اين جنگ را جنگي توصيف كرد كه در آن تمام اسلام در مقابل تمام کفر قرار گرفت. يعني حيات سياسي و اجتماعي مسلمانان در اين جنگ كاملا تهديد شد و اين جنگ را به حساسترين جنگ براي مسلمانان تبديل كرد. ابن هشام در سيره آورده است كه حضرت علی وقتی در برابر عمروبن عبدود قرار گرفت از او خواست يا مسلمان شود و يا برگردد. ولي او نپذيرفت و گفت اگر می‌خواستم مسلمان شوم كه به جنگ شما نمي آمدم و برگشت هم به صلاح من نيست. معروف است در حين درگيري ديدند علی (ع) قدم می‌زند و پس از مدتي دوباره سراغ دشمن رفت. با پايان در گيري حضرت راز قدم زدن خود را فرمود كه چون عمرو آب دهان به من انداخت. من همان لحظه با خود گفتم اگر الان او را بکشم به خاطر انتقام شخصي است. نمی‌خواستم به خاطر خودم انتقام بگيرم. اندكي قدم زدم تا انگيزه شخصي جاي خود را به جنگ براي باور و اعتقادم بدهد. به قول مولوي:
شير حقم نيستم شير هوا فعل من بر دين من باشد گوا
اين صحنه اي درخشان در زندگي امام علي (ع) است. اگر در جنگ دريچه اي به اخلاق باز كنيم از خشونت آن هم مي توانيم كم كنيم.

آيا در سيره پيامبر(ص) مواردی در جهت مقابله به مثل ديده می‌شود؟ اگر هست مصداقی را بيان کنيد؟
مقابله به مثل نوعي انتقام است به همين خاطر عملي مجاز اما ناپسند است.البته من در مقاله اي كه تقديم همايش كردم به تفصيل در باره مقابله به مثل در اسلام و حقوق بشر دوستانه بحث كردم. آنچه توانستم برداشت كنم اين است كه مقابله به مثل عملي است مجاز ولي مبغوض و بسيار محدود.
در پاسخ شما به دو نمونه تاريخي بسنده مي كنم. يكي در جنگ احد و ديگري در جنگ صفين. در جنگ احد يکی از کارهايی که دشمن کرد اين بود که بدن مسلمانان را مثله کرد. پيامبر اکرم وقتی بدن قطعه قطعه مسلمانان را ديد مخصوصاً بدن عمویش حمزه را ديد بسيار متاثر شد. در اينجا دو نقل تاريخی وجود دارد که يکی از آن نقل‌ها اين است که پيامبر (ص) فرمود اگر من دستم به لشکريان دشمن برسد سی نفر از آنها را مثله می‌کنم يعنی همين کاری را که آنها با من کردند من همين کار را می‌کنم. در برخی ديگر از نقل‌ها بخصوص در نظر مفسران و فقيهان پيرو اهل بيت(ع) اين جمله را پيامبر نفرمود بلكه مسلمانان وقتي ديدند پيامبر اکرم متأثر شده چنين جمله اي را گفتند. امّا آيه قرآن – يعني آيه ۱۲۶ سوره نحل- نازل شد که شما اگر کسی را مجازات می‌کنيد به همان اندازه‌ای که شما را مجازات کرده مجازات کنيد ولی اگر شکيبايی کنيد بهتر است. پيامبر هم فرمود: شكيبايي مي كنم. در جنگ احد تهديد به مقابله به مثل صورت گرفت و عملاً مقابله به مثلي صورت نگرفت. پيامبر(ص) پس از اين آيه مثله کردن سربازان دشمن را ممنوع كرد. و در جريان فتح مكه كه پيامبر هم بر قاتل عموي خود و هم مثله كننده دست يافت هر دو را مورد عفو قرار داد.
در خصوص سيره امام علی (ع) در برخورد با مخالفان فقهای ما مي فرمايند که امام علی در مخاصمات داخلی همان رفتاري را در پيش گرفت که پيامبر در فتح مکه نسبت به مشرکان انجام داد. ما می‌بينيم که امام علی(ع) در بخشي از جنگ‌های داخلی اسير نگرفت. ممکن است امروزه اسير گرفتن در جنگ‌های داخلی معنا نداشته باشد زيرا افراد در مخاصمات داخلي اتباع يک دولتند و دولتي تبعه خود را اسير نمي گيرد. ولی مرحوم صدوق در کتاب علل الشرايع می‌آورد حضرت علی از مخالفان اسير نگرفت به اين دليل که ديگران در آينده از طرفداران علي(ع) اسير نگيرند.
از ديگر صحنه‌های درخشان سيره حضرت علی (ع) داستان آب در جنگ صفّين است. امام علی وقتی وارد صفّين شد لشکريان آن حضرت تقاضا كردند تا امام اجازه دهد آب را بر لشکريان دشمن ببندند. زيرا وقتي به آب دسترسي نداشته باشند تشنه می‌شوند و تسليم مي شوند. ولي امام فرمود آب را بروی کسی نبنديد. اما در مقابل لشکر معاويه از اين فرصت استفاده کرد و آب را بست. امام اول پيغام فرستاد که آب را نبنديد بگذاريد همه استفاده کنند ولی قبول نکردند به ناچار امام علی (ع) دستور حمله داد و آب دوباره در اختيار سپاهيان كوفه قرار گرفت. اين بار هم امام اجازه داد تا دشمن به آب دسترسي داشته باشد. پيغامی هم برای معاويه فرستاد و فرمود «انا لا نکافيک بصنعك» کاری که تو با ما کردی ما با تو نمی‌کنيم. يعنی روش جنگی تو روش ناپسندي است من همان اول می‌توانستم آب را ببندم و همه شما در تنگنا قرار گيريد و حمله کنيم و جنگ خاتمه پيدا کند امّا محروم کردن از آب شيوه پسنديده‌ای نيست. اين در حالی است كه در پروتکل دوم ۱۹۷۷که موضوعش مخاصمات غير بين‌المللی و يا داخلی است راجع به موضوع مقابله به مثل هنوز هيچ ماده‌ای نداريم يعنی دولت‌ها اجازه ندادند که راجع به اين موضوع بحث شود.

افراد در حقوق بشر دوستانه و اسلام به چند دسته تقسيم می‌شوند؟
پيشتر عرض كرديم افراد در نظر فقه يا از طريق ايمان و يا از طريق امان با دولت اسلامی مرتبط می‌شوند. ايمان يعنی ارتباط با دولت اسلامي مبتني بر همكيشي. مسلمان در هر نقطه از جهان بدليل مسلمان بودن با دولت اسلامی و ديگر مسلمانان بر اساس تئوري امت واحده و هم کيشی مرتبط است. غير مسلمان از طريق امان با دولت اسلامی مرتبط مي شود. امان هم به طرق مختلف بدست می‌آيد از طريق معاهدات بين‌المللی، تحصيل رواديد، قرارداد ترک مخاصمه و مانند آن. تقسيم افراد به مسلمان و غيرمسلمان در جنگ سودمند نيست زيرا بسا غير مسلمان تبعه دولت اسلامي باشد يعني از ذميان باشد.

برچسب ها حجت الاسلام و المسلمین سید مصطفی میر محمدیسید مصطفی میر محمدیمصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید مصطفی میر محمدی